پای خواهر رضا پروانه درمیان است؟
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۷۳۹۵۰
در قسمت ابتدایی فصل سوم سریال «پوست شیر»، تنش ماجراها تا حدی فروکش کرده و فضا احساسیتر شده است. در این بین با به میان آمدن نام بازیگران جدید، گمانهزنی مخاطبان درباره رباینده ساحل به سمتوسوی دیگری رفته است.
به گزارش فیلمنیوز، در قسمت اول از فصل سوم، رابطه میان نعیم با محب و رضا پروانه وارد مرحله جدیدی میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه گمانهزنیها درباره رباینده ساحل، حالا با به میان آمدن نام علیرضا استادی، آناهیتا افشار، رویا جاویدنیا و … به عنوان بازیگرانی که بازیشان از فصل سه شروع میشود، بازار حدس و گمانها داغتر شده.
برخی زیر پست مرتبط با قسمت اول این فصل در صفحه اینستاگرام «پوست شیر» پیشبینی کردهاند گره اصلی ماجرا توسط یکی از شخصیتهای جدید با بازی رویا جاویدنیا یا آناهیتا افشار باز خواهد شد. چند نفری از کاربران نوشتهاند احتمالا یکی از شخصیتهای جدید خواهر رضا پروانه است. با باز شدن پای او به داستان رازی درباره گذشته نعیم و یک کینه قدیمی فاش میشود و ماجرای ربایش ساحل هم به همین ربط پیدا میکند.
از طرف دیگر عدهای رضا را مبرا از این ماجرا دانستهاند و حتی نوشتهاند با شرطی که نعیم برایش گذاشته صبح اول وقت به جای بیمارستان میرود کلانتری و قتل نریمان را گردن میگیرد تا سر نعیم بالای دار نرود.
یک عده هم به صدرا مشکوکند و نوشتهاند وقتی نعیم را رسانده دم خانه محب با اکراه فلش را به او داده و این نشان میدهد دست خودش در کار است. البته برخی دیگر به این تحلیل اعتراض کرده و نوشتهاند صدرا با سکانس قهوهخانه کاملا خودش را ثابت کرده است.
تغییر رفتار ناپدری ساحل هم در سکانسی که قسمت اول فصل سوم شاهدش بودیم برای برخی شکبرانگیز بوده و آنها را به این شخصیت ظنین کرده است.
جالبتر اینکه برخی به شوخی نوشتهاند با این همه گرهای که ایجاد شده خود نویسنده و کارگردان هم بعید است بتوانند سر کلاف را پیدا کنند.
حالا باید دید در قسمت دوم این فصل گمانهزنیها به چه سمتوسویی میرود و در ادامه چه خواهد شد.
«پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی، چهارشنبهها در پلتفرم فیلمنت منتشر میشود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: رضا پروانه سریال پوست شیر رضا پروانه نوشته اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۷۳۹۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشیننوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کردهاند پر از خاطرههای فراموش نشدنی است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
«محمود منیعی» تهرانپژوه، درباره این موضوع توضیح میدهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکهچیها اغلب رانندهها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی میکردند از ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیمها خودروها فاقد پخشصوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب رانندهها سعی میکردند با خوشوبش و نقل روایتهای جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان رانندهها یا شوفرهای خوشصدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام میشد.»
بنا بر این، خواندن تصنیفهایی کوچهبازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساختهام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.
اما قصه ماشیننوشت ماجرای جالبتری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولیهای روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشیننوشتها «سیدجمال هادیان طباییزواره» کتابی با عنوان «اتولنامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشیننوشتها و معروفترین و پر مخاطبترین آنها در میان رانندهها پرداخته شده است.
منیعی در این باره میگوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای رانندههای تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی میکردند وسیله نقیلهشان را با بهترین شکل و نوشتهها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکهام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی میآیی / خدا کند که بیایی و..»
کد خبر 848729 برچسبها هویت شهری تهران اتومبیلرانی